مناجات با خداوند کریم
خـطـا کـارم اما خدایا ببخـش من بینـوا را خـدایـا بـبـخـش اگر که همه توبههایم شکست اگر رشـته بنـدگیام گـسـست اگـر روسـیـاهـم اگـر که بـدم اگر جز درت درب دیگر زدم همه خلوتم پُر شد از جرم اگر نـمـانـد آبـرویـی بـرایـم دگـر من آنم که ترد از تو او را رواست که پیمان شکن را فراقت سزاست عـطا کردهای و خـطا کردهام وفـا کـردهای و جـفـا کـردهام اگـر اعــتــبـاری نـدارم دگـر در این جـمعـیت آبـرویم مبر تورا جان آن کشتۀ اشک و آه تو را جان آن بیکس قـتـلگاه |